گل دل مامان و بابا گل دل مامان و بابا ، تا این لحظه: 11 سال و 8 روز سن داره

هدیه خدا

سالگرد روزی که فهمیدم اومدی تو دل مامانی!

سلام خدایا شکرت فردا عید سعید فطره پارسال ساعت ٢:٢٤ بعدازظهر من فهمیدم که تو اومدی تو دل مامانی حس خوشحالی توام با ترس و نگرانی بخاطر سقط قبلیم. تو این ساعت امروز باهم عکس گرفتیم مامانی به بابایی  این رئزو اس زدم و بعدش تو رو دمر  کردم که باهم سجده شکر بجا بیاریم  الانم با یه دستم گهوارتو تکون میدم و با یه دستم تایپ میکنم تو هم در حال غر غر کردن هستی عسل مامان. میرم خاطرات پارسالو بخونم    
17 مرداد 1392

سالگرد فرود ریحانه جان از بهشت به دل مامانی(شاید!)

سلام عزیز دلم خوبی؟ مدتهاست ننوشته بودم.اولین پستی هست که بعد از زایمانم برات مینویسم دلیلش بماند گلم...فقط بدون کوتاهی و کم کاری نبوده و نیست!شاید بزرگ شدی بهت بگم. جونم برات بگه که امشب روز ولادت کریم اهل بیت آقا امام حسن مجتبی(ع) هست.پارسال ما افطاری رفتیم جشن مولودی فرزند خوندگی یکی از دوستانمون و افطاری با بابایی تو دارالشفاء خیابون انقلاب  خیلی بهمون خوش گذشت.اونجا و قبل از اون خیلی من تو اینماه متوسل شده بودم به آقا و  نذرم کردم سال دیگه اگه تو رو داشتم در حد وسع و توانم به دارالشفاء افطاری بدم . الان که دارم اینو مینیسم خدا رو شکر حاجت روا شدم.یا امام حسن ممنونیم.الان با یه دستم دارم طناب گهواره تو رو میکشم و با یه ...
2 مرداد 1392

آخرین روزی که تو دل مامانی هستی!

سلام عزیزکم خوبی مامانی؟ الان که دارم این پستو مینویسم اشکام داره عین بارون میریزه الهی بگردم عزیزم چندین ماهه برات ننوشته بودم به دلایلی! الهی قربونت برم ببخشم اگه این چند ماهه تو دلم اذیت شدی خدا خودش میدونه همه توانم برای راحتی تو بود ولی ... مامانی 9ماهه خیلی بهت عادت کرده بودم الان که میخوای از دل مامانی دربیای  دلم برات تنگ میشه یه حسی که نمیتونم بنویسمش 9ماه شریک لحظه لحظه هام بودی تو غم و شادی پیش مامانی موندی باوفای پاک من....از خونم تغذیه کردی و با هوای من نفس کشیدی اصلا و ابداااااااااااااااااااااااااااااااااا مامانیو اذیت نکردی الهی فدات بشم من! تو منو ببخش طفل پاک و معصومم!هدیه بهشتی من که شب عید فطر وجودشو اعل...
9 ارديبهشت 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد