گل دل مامان و بابا گل دل مامان و بابا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 روز سن داره

هدیه خدا

کلمات دلبندم

کلمات دلبندم کدوم جا ... کجا سنجاخ....سنجاب دینا...دنیا په په فروشی....سوپرمارکت افوالفضل...ابوالفضل و....، چون خوشم میاد هنوز بهت یاد ندادم ولی خ وقتا خودت ب مرور زمان دیگه درست کلماتو میگی و من دلم برا شیرین زبونی کودکیت تنگ میشه. نویسنده : مامانی
15 شهريور 1397

اولین جلسه اولیا مربیان من برای دخترم

سلام مامان دیروز رفتم مدرسه ات جلسه معارفه اولیا مربیان و تو نباید میومدی حس عجیبی داشتم،بعد از مدت ها باز مدرسه.،، عکست رو تو ستاره اولین نفر رو دیوار زده بودند ... امیدوارم همه روزای مدرسه برات عالی و خوش باشه از اول تا آخر همه روزای تحصیلت. ️ ️...
14 شهريور 1397

ارسال نامه

سلام ریحانه جان. امروز که اومدم خونه دیدم یه نامه به دستخط مامان اززبون تو نوشته که بفرستی به مامان بزرگ تهران. شبی رفتیم اداره پست نشونت بدیم که بستست. انشالله فردا پاکت و تمبر میگیرم بفرستیش. بوس
22 آذر 1396

ریحانه پرتلاش

سلام ریحانه فرشته. امشب با مامانی بادکنک کاغذی درست کردی و کلی نقاشی کردی و مامان ازت عکس انداخت...بازم.مثل همیشه ریحانه برنده میشه! ...بوووس شب. چندتا زلزله تو کرمان و بندرعباسم اومده!
12 آذر 1396

ریحانه با مدل جدید مو

سلام بابا. پریروز بعدچندسال موهاتو تا گردنت کوتاه کرد ارایشگاه. موهات بلند بودش...مامان که میگه عادت نداره اینطور ببینتت. من که گفتم برا موت بهتره...دیشبم رفتیم حسین آباد ...رو شاخه یه درخت گربه چاق و چله نشسته بود. اسمشو گذاشتم درخت گربه ! رفتیم جلوتر یه بچه گربه بغل جوب نشسته بود. بهش گفتی بیا بغلم فرشید کوچولو !! .. محرم هم شروع شده. دومشه. امروز اول مهر. یه روز نوبت تو میرسه که باید بری مدرسه...فعلا که پیگیر ثبت نامت تو کانون پرورش فکری هستیم...بوس.
1 مهر 1396

اخبار ریحانه!

سلام بابا. چندوقته که نشد برات بنویسم...امشب رفتیم حسین اباد ریسمانی ..کنارجوی آب. یه پیشیم داشت به آب نگاه میکرد..هوا به نسبت تفت بدک نبود..چندتا خاطره جالب اینروزا ازت داریم : یه بار اخرشب بود گفتی لولو بیا باباروبخور ! ...بعد مامان به خنده گفت لولو خورد بابارو ! توهم ترسیدی و گفتی نه بگو تفش کنه تفش کنه !! یه خاطره دیگه اینکه میگی اپرا که تپرا....منم هرحالتی هستم باید همونطوری خشکم بزنه ! دوباره که اون کلمرو تکرار میکنی یخم وامیشه !
19 شهريور 1396

اولین آدامس جویدن

سلام بابا. الان پارک خاتمی. با عروسک سوت فرنگیو دوتانی نی دیگه داری سرسره بازی میکنی. راستی یکشنبه هفته پیشم اولین بار تونستی آدامس تو دهنت نگه داری و بجوی...مبارکه ️...
31 تير 1396
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد