اخبار ریحانه!
سلام بابا. چندوقته که نشد برات بنویسم...امشب رفتیم حسین اباد ریسمانی ..کنارجوی آب. یه پیشیم داشت به آب نگاه میکرد..هوا به نسبت تفت بدک نبود..چندتا خاطره جالب اینروزا ازت داریم :
یه بار اخرشب بود گفتی لولو بیا باباروبخور ! ...بعد مامان به خنده گفت لولو خورد بابارو ! توهم ترسیدی و گفتی نه بگو تفش کنه تفش کنه !!
یه خاطره دیگه اینکه میگی اپرا که تپرا....منم هرحالتی هستم باید همونطوری خشکم بزنه ! دوباره که اون کلمرو تکرار میکنی یخم وامیشه !
یه بار اخرشب بود گفتی لولو بیا باباروبخور ! ...بعد مامان به خنده گفت لولو خورد بابارو ! توهم ترسیدی و گفتی نه بگو تفش کنه تفش کنه !!
یه خاطره دیگه اینکه میگی اپرا که تپرا....منم هرحالتی هستم باید همونطوری خشکم بزنه ! دوباره که اون کلمرو تکرار میکنی یخم وامیشه !
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی