اولین شیرداغ درهوای سرد!
سلام ریحانه جانی امروز اولین سفرکوهستانیت در میون برفارو تجربه کردی! سخوید یزد. در بین مسیرم درحالیکه هواسرد بودوداشت برف و بارون ریز میومد شیرمامانیو خوردی. البته دیرهم رفتیم.ساعت 3 بود راه افتادیم. راستی یه قضیه مربوط به من: یه بار که رفته بودیم تهران مامان بزرگت گفت بچه ها تو پیری عصای دست بابا و مامان هستن. منم قوطی پلاستیکی خالی دلسترو برداشتمو انگار که عصا دستمه گفتم : عصا عصا....! دیگه از اون موقع این شد تکه کلام موضوعات مختلف. مثلا عصا و ولخرجی! عصا وکوه رفتن! عصا و خانه سازی! و.....کلی داستانهای دیگه! منظور ازعصا هم من هستم بابایی!!..الان تو گهواره داری بابا بابا میگی و حرف میزنی.ساعت 9:20 شبه. نیم ساعت پیشم قرعه کشی جام جهانی 2014 برزیل شد و ایران با آرژانتین و نیجریه و بوسنی همگروه شد. به نظرم بتونیم از گروهمون صعود کنیم. راستی وقتی بغلت میکنم انقد محکم صورتو و گردنمو بوس میکنی که نگو! ...بوس بوس دختر خوشگلو نازم. انشاالله دوست دارم بذارمت کلاس ورزشی. مثل بدمینتون...به امید موفقیت های آیندت..بوس.