گل دل مامان و بابا گل دل مامان و بابا ، تا این لحظه: 11 سال و 3 روز سن داره

هدیه خدا

سلامی به تازگی بهار

1393/1/14 1:07
نویسنده : مامان
94 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ریحانه جان. امروز بعدازیک هفته و اندی که از تهران برگشتیم وقت کردم بیام وبلاگ. یه هفته تهران بودی : برای اولین بار بستنی خوردی اولین بار رفتی لواسون خونه عمو افشین اولین بار رفتی پارک جمشیدیه اولین بار رفتی دربند..از زیر در انگشتای مامان و بابابزرگو میگرفتی..البته تا آخرکار بغل بابابزرگ نرفتی!! ولی با عمه نوشینو و مامان بزرگ کلی عیاق شدی...اولین بارم یه کشف جالب کردی. اینکه جغجغه ات سوتم میزنه!! آخه بهش فوت کردی و صداشو درآوردی..اونجا من و مامان کلی رونی خوردیم! ( منظور همان آبمیوه رانیه که ما میگیم رونی!) بعدشم هی میگفتیم : امروز که ما رونی نخوردیم! امشبم باباییو دعوا کردی. آخه میخواستی نون خشک بذاری دهنت من نذاشتم بعد داد زدیو دعوام کردی! آخی... بعدش بغلت کردم. راستی کلیپتم خیلی میبینیم. خودتم میشینی پا تلویزیون انگار که میفهمی خودتی. چون خوشت میاد...خیلی خوب بابایی...برم منم بخوابم که شما هم راحت بتونین بخوابین. آخه ساعت 1 بامداد پنج شنبه 14 فروردینه. راستی امروزم اولین سیزده بدری بود که میدیدی. عکسو فیلمم گرفتیم....بوس بوس عزیزکم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد