شادی و غم
سلام ریحانه جان. پنجشنبه شب دایی محمدرضا و خانمش رادعوت کرده بودیم. پاگشاشون کردیم.به صرف شام و شیرینی. از حاج حسین علیزاده رستوران احسان پنج پرس کباب گرفتم . مامانی هم ژله آناناس باتزیین سیب درست کرد. دیشبم میرزااحمد بابابزرگ مامانی عمرشو داد به شما......خدارحمتش کنه.عصری هم رفتیم دیدنش. اصلا حالش خوب نبود.حتی گفتی ترسیدم که من ازاتاق بردمت بیرون.....شبش رفتیم باقالی و ذرت مکزیزکی و شیرموزهویج خوردیم...باقالی و ذرت از سرکوچه خ فرخی خریدیم. کوچه ای که اولین خونه ماتویزد بود و شما اونجا بود که ازآسمون به زمین اومدی...آب میوه از مشتی خ امام گرفتیم. راستی فلافلم خوردیم. از فلافل بیست. امروزصبحم گچکاراومده....دیشبم موقع خواب میومدی زیرپت...
نویسنده :
مامان
10:14