گل دل مامان و بابا گل دل مامان و بابا ، تا این لحظه: 11 سال و 9 روز سن داره

هدیه خدا

شبیه خوانی..

1394/8/4 9:01
نویسنده : مامان
68 بازدید
اشتراک گذاری

السلام علیک یااباعبدا... الحسین

سلام بابا..بالاخره بعداز چندین روز مریضی که باتب و دلدرد همراه بود خوب شدی..البته با تلاشهای واقعا زیاد مامانی. خیلی زحمت کشید...دستش درد نکنه. جمعه گذشته رفتیم بردستون. سه تا ساندویچ سبزی و مرغ که از فروشگاه رفاه خریده بودمو برده بودیم باسیب زمینی سرخ کرده و قارچ و فلفل دلمه و پیاز سرخ شده..همه همراه هم.چون محرم بود پرچمها رازده بودند. توهم میومدی بغل من و مامانی که به پرچما دست بزنی. هوا سرد بود...پیاده راه رفتیم تارسیدیم به یه سگ خوابیده...مامانی گفت گربه ها زودی باشین دررین!!! بین پیاده روی هم دنبال گردو و بادوم بودم من.....روی زمین...

دیروز صبح محمدتقی که از فامیلای مامانیه برامون سبزی تازه آورد. یه عالمه. عصری بردیم خونه ننه براپاک کردن. اونجا هم یه عالمه سبزی بود...خلاصه ننه و مامانیو خاله فاطمه شروع کردن به پاک کردن...راستی بابا خاله ثریا هم عمل قلب کرده و بیمارستانه...نمیدونم گفته بودمت یانه....میگن بدنش بادکرده...به خاطر تاثیر مواد بیهوشی.

دیشب با دخترخاله هات رفتیم شبیه خوانیه حضرت علی اکبر. نزدیک خونه ننه. جالبه که باوجود صدای بلند طبل و....داشتی نگاه میکردی...بعدم میگفتی داشتن بازی میکردند و خوردند زمین!

دیروزم آلبوم نمای خونمونو مهندس داد. یه کتابچه سیمی شده.یک میلیون و صد شد...قشنگ شده.نماچینم اومد نظرشو داد. حدود یازده تومن میشه اجراش. خدایا برسون پولی.....

بوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد