زیارت قبول!
سلاااااااااااااام و صدتاسلام..زیارتا قبول باشه ریحانه جان...چندروز بود که بعداز اومدن از مشهد وقت نکرده بودم وبلاگ بنویسم.1 هفته تو مشهد بودی..راستشو بخوای بیشتر باتو بودیم تا اینکه بخواهیم به زیارت برسیم!!! آخه بیشتر دوست داشتی اتاقت باشیو و تو گهوارت. خیلی شلوغ بود اونجا. به خاطر شبهای قدر. یکی از شباش حوالی ساعت 11 آماده شدیم بریم حرم. وقتی رسیدیم همه جا پر جمعیت بود. رفتیم پارکینگ شماره 4 وایسادیم که قرآن سربگیریم. همینکه قرآن سرگرفتیمو از بلندگو گفت : بک یا محمد شروع کردی به گریه! زودی بساطمونو جمع کردیمو یاعلی! الان داره مامانی برات شعر میخونه که بخوابی...گلجان مامان منم من.......پنجول میکشم... راستی امشب رفتیم بازار بعد افطار،...
نویسنده :
مامان
1:02