روزی با فامیل در ده..
سلام بابا ..دیروز با اصغر آقا و خاله ها و... رفتیم سلطانب...کلی باابوالفضل بازی کردی....برگشتنی تو ماشین اصغرآقا باکله زدی تو دهن ابوالفضل لبش خونی شد....قبل رفتنمون هم رفتیم تروکا کیک و تخمه خریدیم. هندونه هم گرفتیم......دیگه...برگشتنیم برا شما و خاله ثریاو ننه چیپس خریدیم....
به قول مامان خاطراتم تلگرامی شده! کوتاه...
بوسی بابایی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی