مهمانی با ننه و خاله
بابا پریروز خواستی که مهمون بیاد خونمون. دیروز ننه و خاله رو اوردیم خونمون ....خونه رو اب و جاری کردیم و رفتیم باهم دنبالشون...از ساعت 7 تا نه حدودا....کلی با خاله عروسک بازی کردی...تو حیاط روفرشیو پهن کردیمو بخور و بازی....هندونه و طالبی و دستنبو و شیرینی حاج خلیفه و آجیل و...
خوش گذشت. موقع رفتنم زنگ زدم فلافل بیست سفارش دادم. خ مهدی. وقتی رفتیم به صاحبش گفتم اقا پنج تا فلافلی که گفته بودمو....گفت چرا دروغ میگی ؟؟؟؟؟ بعد معلوم شد دکون عوض شده رفته خ سلمان....خلاصه شما و ننه رو گذاشتم خونه ننه و با مامان رفتیم فلافلو با ماسینه و نون بربری داغ برا خاله گرفتیم ....
اینم از خاطرات دیروز....ساعت یه ربع به یازده. اداره ام بابا...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی